روز های اول که با هیراد حرف میزدم ,بنظر بسیار روشنفکر میومد که دوستی دختر با پسر یا ازدواج با زن مطلقه بدون اشکال می دونست اما حالا که نامزد شدیم جور دیگه ای رفتار میکنه که تعجب میکنم از این همه تفاوت ,حالا که حتی ساعت بیرون رفتنم و برگشتم براش مهمه یک ساعت بیرون برم زنگ میزنه کجایی کجایی کی میای?,نوع لباس پوشیدنم مهمه ,اینکه با دوستم و دوست پسرش به هیچ عنوان بیرون نرم مهمه ,سرسنگین بودن با پسرای فامیل و کلاس زبان و دانشگاه بشدت براش مهمه ,اینکه یا فقط با خودش برم بیرون یا با خونوادم نه هیچکس دیگه خلاصه پسری که فکر میکردم کاملا اروپایی بزرگ شده ,میبینم رگ غیرتش واسم بیش تر از حدی که فکر میکردم بیرون میزنه
شاید من ساده بودم که غیرت به پسرای مذهبی نسبت میدادم .
باید بگم رفتارش برام شیرینه .
درباره این سایت